«صالح دلدم» نویسنده و کارگردان ایرانی، سازنده آثاری نظیر «مرثیهای برای لاله زار»، «بازگشت»، «امضا»، «بی دل» و «کباب غاز» است. کمدی «کباب غاز» ساخته این کارگردان که یک اثر اقتباسی از «محمدعلی جمالزاده» است، در زمان خود به شدت مورد توجه قرار گرفت. فیلم «منشی مخصوص من» آخرین ساخته این کارگردان حالا بعد از ۷ سال توقیف به دلیل وجود طعنههای سیاسی – اجتماعی قرار است در اکران آنلاین به نمایش در بیاید.
«صالح دلدم» کارگردان و نویسنده سینما در خصوص وضعیت صنعت سینما در شرایط کنونی اظهار داشت: سینمای ما پیش از شیوع کرونا هم سینمای در حال رکود و ورشکستهای بود و ما اساسا چیزی به اسم صنعت سینما نداریم. دلیل این مساله این است که یا باید فیلمی که میسازیم موضوعی چالش برانگیز در ژانر اجتماعی و یا سیاسی داشته باشد که مخاطب را ترغیب به آمدن به سینما و تماشای فیلم کند و یا اگر قرار است کمدی باشد، باید توأم با موسیقی و زیبایی در روابط عاشقانه باشد. در حالی که در حقیقت اینگونه نیست و سانسور و ممیزی وحشتناک در سینمای ما این امکان را نمیدهد. در نظر بگیرید هیچ یک از مولفههای مورد علاقه مخاطب در سینمای ما جایی ندارد و در سالهای اخیر سانسورها سلیقهای بوده به نوعی که هیچ قانون خاصی نداشته است. طبیعتا وقتی اجازهای برای نشان دادن این جذابیتها داده نمیشود، سینمای ما بدل به یک سینمای راکد و ورشکسته میشود و مردم در این شرایط برای چه باید به سینما بروند و این فیلمها را ببینند.
وی افزود: یک طرف قضیه به قوانین دولتی ما برمیگردد و بخشی دیگر هم متوجه فیلم سازان ماست، فیلم سازان ما دانش ندارند؛ یعنی تعداد فیلم سازان با دانش ما که هنر، ژانر، مکتبهای سینمایی، دیالکتیک، زیبایی شناسی و مبانی هنرهای تجسمی در سینما را بشناسد، اندک است. طبیعی است که خروجی این موضوع فیلمهایی است که میبینیم؛ آخر هنر یک عده این شده تا از فیلمی که برای ۵۰ سال پیش بوده کپی کنند که آن هم کپی فیلمی دیگر از ۳۰ سال قبل بوده است؛ به همین دلایل هم سینمای ما رکود دارد، مخاطب امروز سینما مخصوصا نسل جدید، نسلی است که با هر فیلمی راضی نمیشود و به فیلمهای روز جهان دسترسی دارد برای چه باید به سینمای ما بیاید و پول بلیت بدهد، آن هم برای فیلمهایی که نه جنبه سرگرمی دارند و نه موضوع چالش برانگیزی. مهمتر اینکه نه کارگردان درستی دارند و نه قصه گو هستند حتی قهرمان و بازیگر درستی هم ندارند!
این کارگردان در پاسخ به این پرسش خبرنگار حوزه سینمای "دیباچه" که در شرایط رکود سینما به واسطه کرونا اکران آنلاین تا چه میزان به کاهش ضرر وزیان ناشی از این رکود کمک کرده است؟ گفت: متأسفانه ما در ایران قانون کپی رایت نداریم و قاچاق فیلم به سهولت انجام میشود، پلتفرمهای ما زیرساختهای امنیتی درستی ندارند و به همین دلایل اکرانهای آنلاین هم در رکود کرونایی کمک زیادی نکردهاند، البته خدا را شکر که همین امکان هم وجود دارد. از طرفی مسئولان ما همیشه صحبت از شبکههای مبتذل فارسی زبان ماهوارهای میکنند، اما خودشان با قاچاق مبارزه نمیکنند و قانون کپی رایت نمیگذارند؛ همین شبکههایی که میگویند، خوب نیستند به دلیل فقدان کپی رایت از سینمای ایران خوراک رایگان تهیه میکنند و آگهی میگیرند و درآمدزایی میکنند و این وسط سرمایه، سرمایه گذار فرهنگی سینماست که به مخاطره میافتد، البته بخشی که سرمایه سالم دارند و نه بخش عمدهای که سرمایه رانتی و پول کثیف دارند.
دلدم در ادامه بیان داشت: ارشاد هم در دادن مجوزها اول به افراد نگاه میکند تا به محتوی و ساختار، اینها به آدمها مجوز میدهند، به همین دلیل هم به هر فیلم ضعیف مجوز داده میشود، حتی در همین اکران آنلاینها. به برخی خارج از نوبت هم مجوز اکران داده میشود و در عوض کلی آدم در این سینما داریم که دوسال، سه سال باید در نوبت اکران باشند.
کارگردان فیلم کمدی «کباب غاز» در خصوص دلایل ضعف آثار طنز در سینمای ایران گفت: اولین و مهمترین موضوع نبود فیلمنامه نویس موفق در ژانر طنز است، اسم هر لودگی را گذاشتهاند، طنز. در حالی که کمدی تعریف مشخص و مکتب دارد، سینمای کمدی سبک ایتالیایی که در دهه ۷۰ بوده است را چه کسی میشناسد؟ از نئورئالیسم چیزی نمیدانند! از این فیلم سازان چه انتظاری دارید؛ در حقیقت سوادی در کشور ما وجود ندارد و این موضوع در کمدی و طنز هم وارد میشود. سینمای طنز ما در همان حد شوخیهای ۳۰ سال پیش مانده است، الان فضای اینستاگرام و جوکهایی که در این فضا هست از سینمای طنز ما جلوتر حرکت میکند، ما چیزی به اسم سینمای کمدی نداریم و فیلمهایی که ساخته میشود، فیلمهای بساز و بنداز است، اینها گنجشک را در قالب آنونس و تیزر رنگ میکنند و به جای قناری به مردم غالب میکنند و این اعتماد را از مخاطب سلب کرده است. شرایط جامعه ما هم به صورتی است که مردم به این فیلمها (کمدی) نیاز دارند، اما کسی بلد نیست طنز خوب بسازد.
وی افزود: ما نسبت به ۴۲ سال پیش که فیلمهایی مثل " صمد " در سینمای کمدی ایران داشتیم، به قهقرا رفتهایم و عقب گرد داشتهایم، الان هیچکدام از آثار طنز ما واقعی نیست و همذات پنداری در آنها وجود ندارد، حتی کمدی تلخ اجتماعی مثل فیلم «ممل آمریکایی» هم نداریم که به فیلمهای کمدی امروز ما شرف دارد، البته در یک دوره فیلمهای کمدی خوبی مثل «مهمان مامان»، «ازدواج به سبک ایرانی»، «دایره زنگی»، «اجاره نشین ها» ساخته شده و در دوران اخیر هم «جهان با من برقص» از آثاری بود که در این ژانر موفق عمل کرد.
دلدم ضمن اشاره به این موضوع که فیلم کمدی «کباب غاز» اقتباسی ادبی از داستان مرحوم «محمدعلی جمالزاده» بود افزود: ما سینمای اقتباسی نداریم درحالیکه متون ادبی و طنز اقتباسی خوبی داریم که میتوانیم از آنها استفاده خوبی کنیم، منتهی به خودمان زحمت خواندن کتب ادبی و دیدن فیلمهای روز و تحقیق را نمیدهیم، نکته مهم دیگر اینکه یکی از مشکلات مهم ما تهیه کنندههای سینما هستند؛ تهیه کننده رکن اصلی فیلم است و باید سواد بیشتری حتی نسبت به کارگردان داشته باشد تا بتواند نظارت خوبی بر پروژه داشته باشد درحالیکه در کشور ما بیسوادترین افراد تهیه کنندهها هستند، کسانی که با رانت تهیه کننده شدهاند. حالا حساب دو سه نفری جداست که واقعا آدمهای تحصیل کردهای هستند، تا وقتی تهیه کننده حرفهای و باسواد نداشته باشیم وضع سینمای ما به همین صورت است.
این کارگردان در ادامه بیان کرد: تعریف من از طنز، بیان کمدی موقعیت است، یعنی موقعیتی که بیننده را غافلگیر کرده و باعث خنده اش شود، به طور نمونه کاری که در «کباب غاز» صورت گرفت و سالهاست در ادبیات فارسی دبیرستان در ایران تدریس میشود و یا داستانهای «هوشنگ مرادی کرمانی» که چند نمونه از آن در سینمای ایران ساخته شد، نظیر «مهمان مامان» که آقای «مهرجویی» آن راساخت و شما آقای «مهرجویی» که ۵۰ سال پیش در امریکا تحصیل کردهاند را با آدمی که تهیه کننده است و اصلا معلوم نیست دیپلم هم داشته باشد مقایسه کنید. اکثر فیلمسازانی که فیلم طنز کار میکنند به دنبال این هستند که مخاطب به آنها بخندد نه آنکه او را بخندانند؛ مشکل اصلی ما این است که عقبهای وجود ندارد. گاهی طنز سیاسی است، درحالیکه شناخت سیاسی وجود ندارد و به دلیل تنگ نظری و فضای بسته موجود در مدیریت فرهنگی کشور اجازهای برای پرداختن به طنز سیاسی داده نمیشود، از طرفی طنز انتقادی هم نداریم، چون جنبه انتقاد هم وجود ندارد و طبیعتا روحیه دیکتاتوری بین آدمهایی که مدیر هستند و سمتی دارند و حتی میان اصناف مختلف وجود دارد و نمیتوان با هرکسی شوخی کرد. این مسئولیت را نمیتوان به گردن دیگران انداخت، چرا که مشکل از فیلمسازان ما هم هست و تا وقتی کتاب و متن ادبی نمیخوانند و سینمای روز جهان را نمیبینند، وضعیت اینطور است. از طرفی فیلمهای ما زبان بین الملل ندارد و در بازار جهانی جایی ندارد و حتی فیلمهای روز جهان اکران نمیشود تا حداقل فضای رقابتی خوبی ایجاد شود و فیلمسازان ایرانی مجبور شوند کیفیت فیلمهای خود را بالا ببرند.
وی با اشاره به این نکته که مهمترین عامل در کسب موفقیت یک اثر کمدی انتخاب سوژه مناسب است، اظهار داشت: وقتی یک سوژه خوب پرداخت خوبی داشته باشد، اثر موفق است، زمانی که سوژه خوب باشد، ولی به خوبی پرداخت نشود، سوژه هدر میرود. به نظر من بازیگر گزینه آخر در کسب موفقیت فیلم است، بازیگر در چند روز اول است که باعث کشاندن تماشاگر به سینما و تماشای فیلم میشود و بعد از آن خود فیلم است که میفروشد، ما در سینمای ایران بازیگری نداریم که مردم را به سینما بکشاند؛ حالا یک دوره مردم در سینمای ایران به دنبال «فردین» و «ناصر ملک مطیعی» به سینما میرفتند، اما بعد از انقلاب ما این موضوع را نداشتهایم. بازیگران ما از حرفهای بودن فقط دریافت دستمزدهای نجومی و قیمتهای عجیب و غریب را یاد گرفتهاند؛ من اعتقادی به بازیگر ندارم، نمونه این موضوع در فیلم سینمایی «سینما خر (مشمشه)» ساختهی «شاهد احمدلو» که در پلتفرم " آپرا " به تازگی اکران شده بود را ببینید که با یک خر توانست بفروشد، بازیگر اصلی فیلم یک خر بود، در کنار این خر هم یک سری بازیگرانی از میان هنرجوهای «شاهد احمدلو» بودند، اما فیلم خوبی بود نمونه یک طنز موفق از نظر من. فیلم طنز این نیست که شما یک خروار ریخت و پاچ کنی و دو تا مرد نشان بدی که با هم میرقصند؛ چیزی که در دنیا قبیح است که دوتا هم جنس جلوی دوربین با هم برقصند؛ اما اینجا آخر کمدی شده است!
دلدم با بیان این نکته که شبکه نمایش خانگی همانند سینما بر اساس روابط حرکت میکند، اظهار داشت: شما در آثار مربوط به این مدیوم همانند سینما یک سری آدم تکراری میبینید از تهیه کننده، کارگردان و بازیگران گرفته تا سایر عوامل. یعنی فقط یک سری آدم باید نان بخورند! سرمایه کسی نابود شد و یک عده نان نداشتند بخورند مهم نیست. یک سری سریال ساخته میشود درحالیکه کوچکترین احترامی به شعور و هزینه مخاطب نمیگذارند.
کارگردان فیلم کمدی" منشی خصوصی من " که قرار است به زودی اکران آنلاینی داشته باشد، در خصوص تجربه همکاری با مرحوم «سیروس گرجستانی» در این فیلم گفت: در طی سالها فعالیتم با بازیگران زیادی کار کردهام، اما مرحوم «گرجستانی» در طنز واقعا یک استثناء بود و به حق واقعی خود در سینمای ایران نرسید، متأسفانه رسم ما ایرانیها این است که وقتی کسی میمیرد برای ما عزیز میشود، ولی من واقعیت را میگویم. بعد از این فیلم نتوانستم فیلمی بسازم چرا که این فیلم ناجوانمردانه ۷ سال توقیف بود، به این دلیل که من در هیچ باند و دستهای نبودم و از آنجا که به جای اینکه به ساختار و محتوی مجوز بدهند به آدمها مجوز میدهند! به همین دلیل نتوانستم فیلم دیگری بسازم و آقای «گرجستانی» را بیاورم، ولی او برای کارش ارزش قائل بود و خاطرهای که از او دارم این است که دیالوگها را حفظ میکرد و بدون توپوق بیان میکرد و اکثر سکانسها با این ایشان را تک برداشت میرفتیم. در واقع برای کار ارزش قائل بود و کمتر بازیگری در سینمای ایران خصوصا در ژانر طنز داریم که این گونه باشد. به نظر من جای سیروس گرجستانی در سینما پر نمیشود و برای او آرزوی شادی روح و آمرزش دارم و بسیار ناراحتم که با او بیشتر از این یک کار نتوانستم کار کنم.
وی در انتها در خصوص اکران آنلاین «منشی مخصوص من» گفت: قرار بود همزمان با عید فطر اکران آنلاین شود، ولی یک سری مشکلات به وجود آمد و امیدوارم بر طرف شود تا به زمان عید فطر برسیم، ولی امکان پیش خرید بلیت در پلتفرم " آپرا " وجود دارد؛ من در «منشی مخصوص من» سعی کردم سبک کمدی ایتالیایی با چاشنی هجو فیلم فارسی را پیاده کنم و درواقع سبک کمدی مخصوص به خودم را کار کردم همانطور که در «کباب غاز» این کار را انجام دادم و امیدوارم مردم دوست داشته باشند، تمام تلاشم این بود با هزینه محدود فیلمی بسازم که مورد پسند مردم باشد. من متوجه شدم در اینجا فیلمی که به سلیقه مردم احترام بگذارد به مشکل پروانه نمایش میخورد، این اتفاق یا از سوی بخش دولتی و یک سری آدم هاست و یا ممکن است از جانب همکاران من باشد که نمیتوانند رقابت سالم داشته باشند! و به کثیفترین روشهای ممکن رو میآورند. البته من با اعتقادی که به خدا دارم کارم را جلو میبرم و معتقد هستم آینده سینمای ایران با نسل جدیدی که روی کار میآیند آینده بهتری خواهد بود.
گفت و گو از : اعظم صفایی